~ بایگانی ~ |
|
~ تیتر آخرین اخبار ~ |
|
~ رابطه ها ~ |
وبلاگ پنلاگ |
~ وبلاگ اعضای پنلاگ ~ |
|
|
|
Saturday, October 01, 2005
زندانی سياسی نماد محکوميت يک نظام !
اگر بنا بود داستان بشر برشته تحرير درآيد، شايد دراين سرگذشت نامه «زندانی سياسي» يکی ازتلخ ترين واژه ها بود. انسان که برای سامان زندگی اجتماعی خود سازمانی به نام حکومت تشکيل داده است. به اين منظور که حکومت تامين کننده نيازهای جامعه باشد. به توسعه اقتصادی و بهبود سطح زندگی مردمش کمک کند. به تامين رفاه اجتماعی بپردازد. از ملت و قلمرو آن کشور دربرابر مخاطرات ويرانگر دفاع کند. به پيشرفت علم وفن آوری ياری رسانده و درارتقای دانش وتعليمات عمومی کوشا باشد. درعمران و آبادانی کشوراهتمام ورزد. درمناقشات و ناروايی ها به عدالت حکم کند. جامعه را از رنج بيماري، فقر، فساد و اجحاف و ستم برهاند. و دريک کلام درخدمت جامعه باشد. ناگاه فصلی از اين کتاب را ورق می زنيم که روايت می کند چگونه انسان به اسارت انسان درآمده است. اين تراژدی ورای عمق انحطاط و سقوطی که به مفهوم انسان وارد می کند و بيانگر ميزان خودخواهی وخود بينی کريه و مهوعی است که برخی ابنا بشر دربرابر انسانهای ديگر چنين حقی را برای خود قايل می شوند. متضمن حقيقت تلخ ديگری نيز هست که گويی جای خادم و مخدوم عوض ميشود و حاکمان فراموش می کنند که بنا بود درخدمت مردم باشند و نه ارباب آنها و اگراز دل همان جامعه که مقوم حکومت است افرادی برای اصلاح روش های خادم و بلکه تغيير او بخواهند فکری را مطرح کنند و حتی بنا برحق طبيعی خود اقدامی را تدارک نمايند گويی مرتکب جرمی شده اند. از اينجاست که در اين سرگذشت تراژدی با کمدی درهم می آميزد وبه ملودرام می ماند وقتی که دريابيم حکومتی که ماليات ازمردمش می گيرد تا خدماتی به آنان ارائه دهد در مقابل اشکالاتی که کارفرما ازنحوه انجام کار می گيرد بجای اصلاح امور بخواهد کارفرما را حبس و مجازات کند!! اين فساد و تباهی با هيچ منطقی سازگارنيست و قبح چنين مساله آنقدر روشن است که هيچ حکومتی حاضربه اين اعتراف نيست که افرادی را به اتهام فعاليت سياسی دربند نموده است... متن کامل
منبع خبر
|