~ بایگانی ~ |
|
~ تیتر آخرین اخبار ~ |
|
~ رابطه ها ~ |
وبلاگ پنلاگ |
~ وبلاگ اعضای پنلاگ ~ |
|
|
|
Thursday, January 12, 2006
فشارشديد برروزنامه نگاران ايران باعث شده برخی حتی به مشاغل ديگرروی بياورند
راديو آلمان ,دستورهاى نانوشته, براى روزنامهنگاران و خبرگزاريها در ايران
فشار بر روزنامهنگاران در ايران در سالهاى گذشته مدام سيرى صعودى داشته و اشكال اين فشار نيز هر از گاهى تغيير كرده است. اين فشارها تا حدىست كه گاه حتا روزنامهنگاران معترض و طرفدار گردش آزاد اطلاعات، براى گذران زندگى خود، به حوزههاى ,كمخطرتر, روى مىآورند و حتا در مواردى حرفهاى ديگر را برمىگزينند. گزارشى در مورد شيوههايى كه پس از روى كار آمدن دولت جديد، براى فشار بر روزنامهنگاران و مطبوعات به كار گرفته مىشود: روزنامهنگاران مستقل و فعالان مطبوعاتى در ايران سخن از نوعى برخورد پنهان با كاركنان نشريات و حتا برخى از خبرگزاريهاى رسمى كشور در جهت فشار بر آنان مىدهند. از جمله آنچه كه در اين محافل شنيده مىشود، اخطار برخى مراكز دولتى به بعضى خبرگزاريها در مورد انتشار اخبار مربوط به احضار، بازداشت، و يا محاكمه روزنامهنگاران و دگرانديشان سياسى است. عيسى سحرخيز روزنامهنگار و عضو شوراى مركزى ,انجمن دفاع از آزادى مطبوعات, در مورد ميزان صحت اين خبر، با تاكيد بر اينكه تاكنون ,انجمن دفاع, گزارشى رسمى در اين خصوص دريافت نكرده مىگويد: ”تنها منبع خبرها، در شرايطی که سانسور و خودسانسوری هست، اين خبرگزاريها نيستند. مخصوصا با توجه به اين هيات نظارتی که ايجاد کردهاند و ميروند به سمتی که رسانههای خبری و خبرگزاری ها را هم بگونهای تحت کنترل بگيرند و آنها را هم مجبور بکنند که سانسور و خودسانسوری بيشتری را انجام بدهند. طبيعيست که اگر اينها هم نباشند، تا يک چيزی اتفاق بيفتد بگونهای خبرش منتشر ميشود و آنموقع کسان ديگری استفاده ميکنند. اينکه از يک خبرگزاری رسمی يا غيررسمي، دولتی يا غيردولتي، ذکر بشود، اينکه مستند باشد يا اينکه نه، يک فردی يا يک وبلاگی يک حادثهای را بنويسد از لحاظ سازمانهای بين المللی هيچ با همديگر فرقی نميکند که اينها فکر بکنند صورت مسئله را حذف بکنند و اگر فرضا خبری شد که ايسنا نوشته يا ايلنا و يا در فلان وبلاگ نوشته بشود اين موضوع منتفی ست“. فشارها در طول ماهها و سالهاى گذشته بر روزنامهنگاران باعث شده كه آنها راههاى مختلفى را براى خويش برگزينند و حتا به مشاغل ديگرى روى بياورند. عيسى سحرخيز در يك جمعبندى، تاثير فشار سالهاى اخير بر روزنامهنگاران را چنين شرح مىدهد: ”گروههايی هستند که مستقل و آزاديخواه هستند و حاضر نيستند بهيچوجه مباحثشان سانسور بشود و آنها به آن نحوهای که بنا بود در مطبوعات فعاليت بکنند، خودشان رفتهاند کنار و قرارشان اينست، زمانيکه مطبوعات آزاد در ايران شروع به فعاليت بکند، آنها عمل بکنند. گروه ديگری هستند که بخشی از گروه اول هستند. ولی اگر بخواهند حرفی هم بزنند، به دليل حساسيتی که در قوهی قضاييه وجود دارد آنها را بنوعی غيرمستقيم ممنوعالقلم يا ممنوعالحضور در رسانهها کرده و مديران مسئول هم اين مسئله را رعايت ميکنند و از اين افراد بگونهای استفاده نميکنند. گروه ديگری باز هستند که ملاحظات خودشان را دارند و به اين نتيجه رسيدهاند که اين حرفه کار خطرپذيری هست و به حرفههای نزديکتر به اينکار، مثل روابط عمومي، مراجعه کردهاند، يا اصلا اين حرفه را کنار گذاشتهاند و برای امرار معاش خودشان به کار ديگری ميپردازند. يک گروه ديگری هم هستند که بهرحال پذيرفتهاند روزنامهنگارند و چارهای هم غير از اين ندارند و در اين شرايط سانسور و خودسانسوری مشغول بکار هستند. البته بايد توجه بکنيم، عمدتا اينها کسانی هستند که در روزنامههای سراسری عمل ميکنند. اما، البته، خيليها هم هستند که در بخش گستردهی مطبوعاتی که بوده و در زمان اصلاحات گستردهتر شده است ترجيح می دهند در نشريات تخصصی کار بکنند. امکان دارد تغيير حوزه داده باشند، مثلا از فعاليت سياسی رفته باشند به مسايل اجتماعي، اقتصادی و يا، حتا، ورزشی. اين عده از قبل تکليفشان مشخص بود و نقش روزنامهنگاری وابسته را داشتند و آنچيزی را که به آنها دستور ميدادند و يا در ذهنشان القا ميکردند انجام ميدادند و بگونهای بجای اينکه خبرنگار باشند، خبربيار هستند و مثل زمان شاه کافيست يک بيانيهاي، دستوري، هر چيزی به آنها بدهند همان را درج ميکنند و خودشان بر روی اخبار با نگاه مستقل اعمال نظر نميکنند و فکر ميکنند بهتر است يک خبربيار دولتی و حکومتی باشند“. حال پرسش اين است كه كلا سانسور كه يكى از اصلىترين مشكلات روزنامهنگاران و حتا كاركنان خبرگزاريهاى رسمىست، در دولت جديد چه شيوههايى دارد و چگونه عمل مىكند؟ عيسى سحرخيز: ” ما شاهد يکنوع فشارهايی هستيم، هم از لحاظ بودجه که بيشتر خودش را در سالهای آينده نشان خواهد داد، همينطور ما نوع برخوردی را که مديرانشان دارند انجام ميدهند، شاهد اين مسئله هستيم که بهرحال آنها بگونهای تحت فشار هستند که به سانسور و خودسانسوری بپردازند. حتا در منابع خبريشان، اينکه چه کسانی صحبت بکنند، ما ميدانيم که تحت فشار هستند، بويژه اصلا خودمان شاهد اعتراضهايی هم هستيم که اينها وقتی مصاحبه ميکنند بخشهای زيادی از مصاحبه حذف ميشود برخلاف روال گذشته، و بگونهای که الان بعضی از فعالان سياسی و فرهنگی و اجتماعی ترجيح ميدهند ديگر مصاحبهای انجام ندهند. چون بخشهای مهمشان حذف ميشود و بخشهای بياثرش ميماند و بعدا، آنها بايد پاسخگو پرسشهای افراد بشوند که شما چرا اين موضع را گرفتيد. در صورتيکه اينها موضع حقيقی خودشان را گرفتهاند، ولی حذف شده است و اين حرفها در واقع آنها هم زير سوال ميروند“. حال عيسى سحرخيز، خود در چنين شرايطى چگونه به كار اصلى خود مىپردازد؟ اين روزنامهنگار پرسابقه به اين پرسش پاسخى قاطع مىدهد: ”در شرايطی که سانسور و خودسانسوری حاکم است من اصلا ترجيح ميدهم کار نکنم، تا زمانيکه روزنامهی خودمان و تريبون خودمان را داشته باشيم و يا فضای مطبوعات ما واقعا آزاد بشود، حتا اگر هم آن ممنوعيتهايی که روی من وجود دارد برداشته شود، ترجيح خود من هست که در يک فضای مناسب که بشود حق کلمهی روزنامهنگاری را عمل کرد، من در آنزمان کار خواهم کرد“. عيسى سحرخيز به عنوان نمونهاى از روزنامهنگاران معتقد به آزادى مطبوعات، كه خود چندى پيش محكوم به پرداخت ۲۰۰ هزار تومان جريمه نقدى و ۶ ماه محروميت از فعاليتهاى مطبوعاتى شد، با تاكيد بر اين نكته كه مجوز نشريهاى را كه مىخواهد به او نمىدهند و دو نشريهاى كه مديريت آنها را برعهده داشت مدتهاست كه توقيف شدند، به اين موضوع نيز اشاره مىكند كه دستورى نانوشتهاى وجود دارد كه بر اساس آن، نام وى بر روى مقالهاى حتا در حوزههاى اقتصادى مىتواند براى روزنامهها خطرناك باشد و به تعطيلى آنها بينجامد.
منبع خبر
|