وبلاگ خبری پن‌لاگ: درباره سازمان اطلاعات موازی .امضا محفوظ!

به وبلاگ خبری پن‌لاگ: درباره سازمان اطلاعات موازی .امضا محفوظ! خوش آمدید | صفحه اصلی | تماس با ما
~   بایگانی   ~
~    تیتر آخرین اخبار    ~
~   رابطه ها   ~
وبلاگ پن‌لاگ
~    وبلاگ اعضای پن‌لاگ    ~

Friday, May 20, 2005
 

درباره سازمان اطلاعات موازی .امضا محفوظ!

تمام متهمان پرونده هاي اطلاعات موازي كه پس از آزاد شدن چيزي گفته اند، يكي از محورهاي صحبتهايشان درباره تك نويسي هايي است كه درباره يكسري فعالان سياسي و حزبي از متهمان گرفته مي شود.
تك نويسي به افراد ثابت محدود نيست و از هر كسي درباره همكاران، دوستان، نزديكان و حتي فراد نزديك به خانواده خود ممكن است تك نويسي گرفته شود. اما يك ليست ثابت نيز وجود دارد كه شامل تعدادي از اعضاي نمايندگان سابق مجلس، سازمان مجاهدين انقلاب و حزب مشاركت، امضا كنندگان نامه هاي خطاب به رهبري، روزنامه نگاران شاخص اصلاح طلب و فعالان سياسي مي شود.
در پرونده ملي مذهبي ها اين ليست در حدود شصت نفر بود و براي سيامك پورزند به بيش از دويست نفر بالغ مي شد. از فعالان دانشجويي بسته به ارتباطات و گستره فعاليتشان تك نويسي گرفته مي شد و از فعالان اينترنتي هم درباره اشخاص حزبي و سياسي و فرهنگي كه مي شناسند و با آنها ارتباط دارند تك نويسي گرفته مي شود، خواه به موضوع پرونده و عنوان اتهامي ربط داشته باشد يا خير.
نوع ديگري از تك نويسي نيز با عنوان سفيد نويسي وجود دارد. در سفيد نويسي، متهم به نوشتن اعترافات زياد و بي هدف درباره همكاران و دوستان مطبوعاتي يا سياسي اش وادار مي شود و بازجو بدون اينكه از متهم سؤال خاصي بكند يا درباره فرد خاصي بپرسد و اطلاعات بخواهد، از او مي خواهد كه هرچه بيشتر بنويسد و هرچه در ذهن دارد را بر روي كاغذ پياده كند.
تك نويسي علاوه بر فايده مستقيم آن براي بازجويان كه افزايش حجم اطلاعات و گسترش تعداد قربانيان بالقوه ايشان است، يك نتيجه غيرمستقيم هم دارد كه تداعي شكست دروني به همراه تصور شريك ساختن ديگران در گناه خويش است. فرد با نوشتن درباره افراد بزرگتر و فعال تر و مهمتر، حس مي كند كه گويي در عين اعتراف، گناه خود را در پيش چشم بازجو كوچك جلوه داده و لذا بخشيده خواهد شد.
اوج اين حالت و احساس شريك كردن ديگران در كرده هاي خويش، وقتي است كه فرد درباره همكاران، همفكران و دوستان سابق خود اعتراف مي كند و آنها را به جرايم موهومي كه بازجو از آن صحبت مي كند، متهم مي سازد.
در سند منتشره مي بينيم كه متهم عين عبارات و ذهنيت هاي ديكته شده توسط بازجو را به عنوان اعترافات خود مي نويسد و مي نويسد: «هم من و هم ديگران در آمادهء مهيا !! ساختن نيروي خارجي براي تهاجم فرهنگي گسترده نقش مؤثري را ايفا كرديم و ترديدي نيست كه عرصه فرهنگي را آسيب پذير ساختيم و قشر جوان علاقه مند به سينما را به مسيري غلط و كج راهه سوق داديم كه جبران اين آفت نياز به تلاش و كار مستمر فرهنگي دارد.»
كاملا قابل تصور است كه روزنامه نگاري كه سالها سابقه مطبوعاتي دارد، در چه شرايطي بوده كه در نوشتن همين چند سطر، اغلاط متعدد نوشتاري و ادبي دارد. يك نويسنده باسابقه هيچ وقت «محابا» را «مهابا» نمي نويسد و «فراغ بال» را با «فراق» اشتباه نمي گيرد.
متهم در اين لحظه به طور كامل به بازجو وابسته شده و در عين حال به شدت احساس گناه مي كند. شستشوي مغزي از اينجا معنا مي يابد. هر چيزي كه متهم بيان مي كند، باعث رضايت بازجو نمي شود و و بازجو درباره هر جمله سؤالات متعدد و چندجانبه اي مطرح مي كند و جواب ها را با همراهي خود متهم اما به سبك خود بازنويسي مي كند.
پس از اين، متهم مجبور مي شود كه با بازجو همراهي كند و نوشته هاي او را بپذيرد يا اينكه مدام با او بحث و جدل كند، و اين ديالكتيك شستشوي مغزي است.ادامه در...
  منبع خبر


نظر شما: Post a Comment

<< Home

Designed by: خُسن آقا This page is powered by Blogger. Isn't yours?