دانيال آذری جمعه ۴ فروردين ١٣٨۵ ( ٢۴ مارس ٢٠٠۶ ).
هفته گذشته همزمان با نو شدن طبيعت روزنامه نگار دربند "اکبر گنجي" پس از تحمل شش سال حبس و ماهها سلول انفرادی با چهره ای که حکايت از سختيهای اين ۶ سال دارد به مرخصی آمد, البته در نيمه شب و سرزده! به دليل جلوگيری از استقبالی در خور اين اسطوره زمان.
نگارنده نيز مانند هر ايرانی آزاديخواه ديگر از زمان انتشار شجاعانه "مانيفست جمهوری خواهي" ايشان و همچنين اعتصاب غذای طولانی آقای گنجی لحظه به لحظه اخبار مربوط به ايستادگی اين انسان آزاديخواه را دنبال می کردم و هميشه بر ايستادگی و شجاعت ايشان درود می فرستادم. شجاعت ايشان در ابراز عقيده شان من را به ياد "سقراط" که در لحظه اعدام به جرم فاسد کردن جوانان آتن گفت: «ای آتنيان اگر صد بار ديگر به زندگی باز گردم جز اين چيز ديگری نخواهم گفت!» و پايداری ايشان در دفاع از عقيده خود مرا به ياد «گاليله» می اندازد.
در طول اين مدت هميشه سوالی در ذهنم غوطه ور بود مبنی بر اينکه علت اين پايداری و شکست ناپذيری در نبرد با اهريمن چه می تواند باشد!؟ زمرغ صبح ندانم که سوسن آزاد چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد ...........
متن کامل
منبع خبر